Ú¯Ùت Øی٠تو نیست با پیرزنا بخوابی !Øتما زیاد Ùارسی وان میبینی Ùˆ Ùکر کردی همه ویکتوریان ؟مگه تو دانشگاهتون (آزاد) دختر نیست Ú©Ù‡ میخوای با زنای هم سن مادرت بخوابی؟
وقتی آمد زیر پتو ضربان قلبش رو Ú©Ù‡ از ÙˆØشت با شدت Ù…ÛŒ طپید رو Øس کردم تازه متوجه شدم انگار Øال خودم هم Ú©Ù… Ùˆ بیش مثل اون است
بعد از ظهر به خودم رسیدم Ùˆ موهامو درس کردم Ùˆ رÙتم بنزین زدم Ú¯Ù‡ برم سره قرار وقتی رسیدم Ùˆ خواستم جی اÙمو سوار کنم بارون گرÙت یعنی هوا کلا نشون میداد Ú©Ù‡ میخواد بارون بیاد خلاصه بارون گرÙت Ùˆ ما رÙتیم آیس Ù¾Ú©
بعد رÙت رو بروی من با Ùاصله نچندان زیاد نشست ØŒ هول شده بودم Ùرتی استکان چایی رو برداشتم بخورم Ú©Ù‡ دهنم صا٠شد
Ú¯Ùت نه این جوری زود آبت Ù…ÛŒ آید Ú¯Ùتم به درک دارم Ù…ÛŒ ترکم . خودم هم از این Ù„ØÙ† Øر٠زدنم تعجب کردم Ùˆ ثریا دیگه مقاومت نکرد اÙتادم روش Ùˆ شروع کردم به تلمبه زدن شدید Ú©Ù‡ آبم آمد
پوزیشن را عوض کردیم Ùˆ اون طاقباز خوابید Ùˆ روش خوابیدم Ùˆ شروع کردم به تلمبه زدن در همین Øین Ùکر کونش به سرم زد Ùˆ بهش Ú¯Ùتم از پشت میخوام بکنمت Ùˆ به Ù…Øض اینکه برگشت Ùˆ روی مبل قمبل
نمی دونستم Ú†ÛŒ باید بگم به سمتم آمد کنارم نشست Ùˆ دستش رو گذاشت روی رانم ضربان قلبم ÙˆØشتناک بالا رÙته بود
رÙتیم عقب Ùˆ تا رسیدیم ازش لب گرÙتم نمیدونید Ú†Ù‡ Øالی داشت از یه طر٠اینکه واقعا دوسش داشتم Ùˆ از یه طر٠لبای صورتیش Ú©Ù‡ رژش کشته بودم منو
خونه اون ها هم Ú©Ù… از ساختمانی Ú©Ù‡ من توش بودم نداشت یک سکس درد ساختمان قدیمی Ùˆ درب Ùˆ داغون بود. رÙتیم تو Ùˆ من رو یک راست برد سر تلویزیون Ú©Ù‡ اون هم عتیقه ای بود برای خودش
تازه متوجه شدم Ú©Ù‡ تمام این مدت من شلوارم پاهم بوده. شلوارم رو درآوردم دیدم سرکیرم تا آن موقع آنقدر راست نشده مایع لزجی در آمده رÙتم روی تخت کنار رضا نشستم رضا خیلی با اØتیاط جوری Ú©Ù‡ انگار نمی دانست انجام این کار درست است یا نه Ùˆ خیلی مردد Ùˆ دودل به کیرم دست زد.
خانواده ها رÙتند Ùˆ من Ùˆ رضا وداداشش موندیم هنوز نیم ساعت از رÙتن خانواده نگذشته بود Ú©Ù‡ داداش رضا هم Ú©Ù‡ اون هم از Ùرصت پیش آمده خوشØال بود با دوستاش رÙتند بیرون من Ùˆ رضا تنها شدیم
Ú¯Ùتم باشه Ùˆ بعد رÙتیم بیرون شهر بعد اینکه رسیدیم Ù†Ú¯Ù‡ داشتم ماشین رو بعد Øر٠زدن اینا Ùˆ ابراز Ù…Øبت واقعا دوسش دارم لب گرÙتیم از هم
روی زمین طاقباز باز هم دراز کشید Ùˆ من هم دوبار رستم (به کیرم میگÙت رستم) را کردم توی کسش
دیگه اخ Ùˆ اوخ مهین جونم به گریه تبدیل شده بود Ùقط میگÙت سپهرتوروخداتموم Ú©Ù† دلم داره ضع٠میره